تحولي كه شبكههاي اجتماعي آنرا بهوجود آوردهاند. اين شبكهها باعث شدهاند مرز ميان طبقات از بين برود و پديدهاي بهنام دهكده جهاني كه سالها پيش خبر از بهوجود آمدنش داده شده بود، حالا تشكيل شود. همهگير شدن استفاده از شبكههاي اجتماعي در كشور ما باتوجه به ويژگيهاي فرهنگي و بوميمان تأثيراتي را ميان مردم و بهخصوص جوانها درپي داشته است.
شبكههاي اجتماعي حتي روي جنس روابط ميان آدمها هم تأثير گذاشته و برخي از ارزشهاي جامعه را تحتالشعاع قرار داده است. وقتي با رويكردي جامعهشناسانه به ماجرا نگاه ميكنم ميبينم كه در اين سالها آدمها تنهاتر شدهاند. با اينكه شبكههاي اجتماعي ارتباط در دنياي مجازي را به شيوهاي سهل و آسان امكانپذير كرده ولي در عمل باعث تنهايي بيشتر آدمها شده است.
اگر رفتار آدمها را در همين 10سال گذشته، در مكانهاي عمومي مثل تاكسي، اتوبوس و مترو مرور كنيم، ميبينيم كه نسبت به گذشته چقدر مناسبات و ارتباطات انساني كمرنگتر شده و آدمها چقدر با خودشان تنهاتر شدهاند. در مترو يا تاكسي ميبينيم كه بيشتر جوانها سرشان در گوشيهاي موبايلشان است يا هدفون در گوش كردهاند و غرق در دنياي خويشاند و تقريبا بيتوجه و منقطع از محيط پيرامون خود.
نسلي كه آرماني ندارد، براي آيندهاش برنامهريزي نميكند و به فردا نميانديشد و انگار فردا برايش همين امروز است. نمايندگاني از اين نسل را در فيلم «رخ ديوانه» به تصوير كشيدهام. شبكههاي اجتماعي و تكنولوژي ارتباطي طوفاني در جامعه سنتي ما پديد آورد و باعث شد طبقات اجتماعي از هويت و تعريف و مؤلفههاي خود تهي شود. الان شاهد يك نوع بههمآميختگي مناسبات شدهايم و اين محصول شبكههاي اجتماعي است؛ بهطوريكه امروز نميتوان مناسبات و مرز ميان روشنفكر با عامي و بالاشهري و پايينشهري را تشخيص داد. همگي بهنحوي درهمآميخته شدهاند و حد و مرزشان از ميان رفته است. درحاليكه تا همين 10سال پيش اين مناسبات هنوز وجود داشت.
بهعنوان فيلمساز هميشه كوشيدهام باتوجه به شرايط روز جامعه فعاليت كنم و خودم را مسئول ميدانم كه چشم بر آسيبهاي جامعه نبندم. اين را هم نميپسندم كه به بهانه انعكاس مشكلات جامعه سراغ سينماي اپوزيسيوني زيرزميني بروم و تصوير حقارتآميزي از كشورم ارائه دهم. نقد اجتماعي بايد از سر دلسوزي باشد نه تحقير؛ در رخ ديوانه هم كوشيدهام چيزي را به تصوير بكشم كه نمونههاي عينياش در جامعه رخ ميدهد.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما